ღ♥ღتو نوبرانه ی یک عمر انتظار منیღ♥ღ

تنها برای تو

باید دوماه بمونه هیچکدوم اینهمه وقت نمیتونستیم بدون هم

طاقت بیاریم بخاطر همین گوشیشو برد اما راستش زیادهم دوس

نداشتم اخه اگه بگیرن رحم نمیکنن ک تادلشون بخواد اضاف

میزنن...اینهمه دعوا نکردیم درس سر امتحان حساب دیفرانسیلو

درکل امتحانای سخت دعواو دلخوری شروع شد...حالا بیا درس بخون..

تازه سر امتحان فیزیک دیگه انقد دلخور بودم ازش ک خدا میدونه حتی

خودشم نمیتونه تصور کنه...اخرشبی بود کلی مهربون شده بود

(فداش بشم همیشه هستا منظورم بعد دلخوریه) منم بهش

گفتم ش ندارم فردا اس ندم بهتره...دیدم جواب نداد هیچی دیگه

فک کردم دلش نمیخواد ج بده..فردا ظهرش دیدم تک زده خداوکیلی

با دلخوریم هم دلم براش تنگ شده بود سریع بش اس دادم

اصلا هم اهل این حرفا نیستم ک وقتی دلخورم خودمو جدی بگیرما

دلم تنگ بشه سریع بش میگم...دیدم گوشیش خاموشه فرداش..

پس فرداش...پسون فرداش و..و.. وهمش خاموش بود....

دعا دعا میکردم ک گوشیشو نگرفته باشن...اینم بگم ک دلخوریم انقد

زیاد بود ک اصن گریه نکردم...ولی بعد چن روز دیگه گفتم تاچقد بیتفاوت

باشم اخه کجاست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

اقا زدم زیر گریه..حالا گریه نکن کی بکن...

بعد فرداش درکمال ناباوری شمارشو روگوشیم دیدم...الهی قربون صداش

برم خودش بود گفت گوشیشو گرفته بودن ولی اضاف نزدن شکر خدا...

ی دوروزی ازش خبر داشتم ولی همونجوری ک گفتم ازشانس بدمون

افتاد نالوس...ولی خدا محسنو مهنازو خیر بده ک عروسیشونو

انداختن15تیر و یزدانم گفت ک واس عروسیشون میاد مرخصی...

البته ی ی ماهی دیگه مونده چون دهمش میاد...اون شب اخری

تا3:40دقیقه باهم بیدار بودیم خیلی خوب بود...خیلی حرفا

زدیم  ب من ک خیلی خوش گذشت...

من واقعا دوسش دارم میدونم ک یزدانم دوسم داره...شک ندارم



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





تاريخ پنج شنبه 9 خرداد 1392برچسب:,سـاعت 14:32 نويسنده deltang| |

miss-A