ღ♥ღتو نوبرانه ی یک عمر انتظار منیღ♥ღ

تنها برای تو

تورو خدا دعا کنید یزدان زنگ بزنه

مردم از بیخبری

نگرانشم

اخه عشقمه جونمه

زندگیمه

تاريخ یک شنبه 28 مهر 1392برچسب:,سـاعت 10:49 نويسنده deltang| |

روزای خوبی نیست

الان ده روزه بیخبرم

نمیدونم تو چ حالیه

خوبه یا...وای خدای من

یهو ته دلم خالی میشه

اینکه دلم تنگ شده هیچ

نگرانم

هرروز منتظرم ک بزنگه

اما روزای هی میگذرنو میگذرن

وهیچ خبری نیست

وضعیت بدیه

تاريخ یک شنبه 28 مهر 1392برچسب:,سـاعت 10:7 نويسنده deltang| |

هنوز زنگ نزده یزدان گف دقیقا معلوم نیس کی تمومه

خدا کنه همه چی خوب پیش بره

 روزای اخری چقد سخته

 

تاريخ پنج شنبه 25 مهر 1392برچسب:,سـاعت 17:11 نويسنده deltang| |

تاريخ پنج شنبه 25 مهر 1392برچسب:,سـاعت 17:11 نويسنده deltang| |

یزدانم زنگ زد البته چن روز قبل نشد بیام وبنویسم

فقط ده دقه حرف زدیم اما همینم خوبه

 من راضیم

صداش همیشه برام انرژی میده

هزار جور فکر تو سرم درحال جولانه

اما واقعا دوسش دارم

واقعا دلم میخواد کنارم باشه

چون امیدمه عشمه زندگیمه

دلتنگیا داره تموم میشه...

تاريخ یک شنبه 21 مهر 1392برچسب:,سـاعت 17:32 نويسنده deltang| |

همه چی روبراهه

فقط ش نت ت شده

یزدانم هنوز نزنگیده دیگه نهایتاتا فردا باید بزنگه

منتظرم

نزدیک ی هفته دیگه مونده فقط

اینروزا هرروز ی ماجرارو پشت سر میذارم جانفرسا

خوبیش اینه کهرشب موقع خواب تو سکوت شب جون میده میده ک ب عشقم فک کنم

دخترخوبی شدم و الکی خودمو ناراحت نمیکنم

ایشالله یزدان ک اومد پشت سرش همه مشکلا حل میشه

وزیاد برای بهم رسیدن سختی نمیکشیم شماهم دعا کنید

یکی از دوستای نتی هم اره روزای سختی میگذرونه 

لطفا برای بهتر شدن حاله مهشادوسعید دعاکنید...

وقتتون بخیر

تاريخ سه شنبه 16 مهر 1392برچسب:,سـاعت 17:51 نويسنده deltang| |

عزيز من

نميدونم الان خوابي يا بيداري

اما دعا ميكنم خوبه خوب باشي

ومنتظرم هر چي زودتر زنگ بزني

ميدونين وقتي فك ميكنم ميبينم واقعا خودخواهم

يزدان بايد ي عالمه راه تو اون هواي بد بكوبه بياد ازكوه پايين

تازه تو راه اومدنش مين هم هس

فقط واس اينكه من ميخوام

دست خودمم نيستا

يزدان تا ميگه ممكنه ديرتر بزنگم من گريه م ميگيره

مثه اوندفه ك دورش بگردم پسفرداش زنگ زد

بقول شاعربااندكي جابه جايي"عاشقي دردسر داره"     :دي 

 

تاريخ شنبه 13 مهر 1392برچسب:,سـاعت 23:18 نويسنده deltang| |

بيخبري داره نفس هاي اخرشو ميكشه...

خداروشكر

خيلي خوشحالم

البته دلمم تنگ شده

خيلي هم تنگ شده...

بچه ها شما كسي رو ميشناسيد ك قالب سفارشي بسازه؟؟؟؟؟؟

اگه اره ادرسشو برام بذاريد...مرسي

تاريخ شنبه 13 مهر 1392برچسب:,سـاعت 22:9 نويسنده deltang| |

امروز نيم ساعتي با يزدانم حرف زدم

كلي دلم تنگ شده بود

خداروشكر حالش خوب بود وخبري از سرماخوردگي نبود

كمتردوهفته ديگه خدمتش ت ميشه

بسلامتي

ازهمين امروز منتظرم ي هفته ديگه بشه ك باز صداشو بشنوم...

تاريخ پنج شنبه 11 مهر 1392برچسب:,سـاعت 21:8 نويسنده deltang| |

هنوز زنگ نزده فردا 7روزه ك بيخبرم

خداكنه دليلش هرچي هست حالش خوب باشه...

ميترسم تو اون هواي سرد سرماخوردگيش بدتر شه

درحال عادي زود سرماميخوره حالا اونجاهم قرص گير نمياد بخوره

الهي دورش بگردم

ايشالله زودي تموم ميشه 

الان يادم عيد نوروز افتاد

سرماخورده بودم يزدان ك ميگف بوس بده 

ميگفتم سرماخوردم توهم ميگيري ازم(حالا پشت تلفن ميخواستم ببوسمشا)

يزدانم ميگف خوب بهوونه اي گيرت اومده ها

البته من بوسيدمش

اقا رفت خدمت چن روز بعد زنگيد صداش گرفته بود

سرماخورده بود

الهي دورش بگردم

بش گفتم ديدي ازم گرفتي

چقد دلم تنگ شده واسش

 

 

تاريخ چهار شنبه 10 مهر 1392برچسب:,سـاعت 22:8 نويسنده deltang| |

احساس ميكنم روحيه م بهترشده...

نسبت ب قبل خيلي صبورترشدم

توي اين عشق چالش هاي زيادي رو هردومون گذرونديم

هميشه همه چي ختم ب خير ميشد

شايد بخاطر اينه ديگه خيالم راحتره

ازينكه تودلم اين عشق وعلاقه رو ميپرورونم خيلي خوشحالم

شايدهم بااين عشق بزرگترشدم...

حتما همينطوره

چن شب پيش خيلي دلم گرفته بود ب اتفاقاي بد گذشته فكر كردم

ومثه هميشه اشك ميريختم

همونموقع زنگ زدم حرم امام رضا

صداي رفت وامد مردم ميومد

همونموقع با امام رضا حرف زدم

گفتم تو ك ميدوني چقد سختي كشيدم

تو ك ميدوني چقد يزدانو ميخوام چقد دوسش دارم

گفتم ميدوني يزدانمم خيلي شمارو دوس داره

كمكون كن

راه رسيدنمونو باز كن

همه چيو ميسپرم دست خدا

بچه ها شما هم دعا كنيد...

تاريخ سه شنبه 9 مهر 1392برچسب:,سـاعت 23:12 نويسنده deltang| |

فقط 14روز مونده

و اين خيلي خوبه

بعضي چيزارو تو ذهنم برنامه ريزي ميكنم

الكياااا درواقع براي بهترشدن همه چي واس خودم نظر ميدم

الان يزدانو بيشترازهميشه نزديك ميبينم...

ديگه خيلي خيلي نزديك تر حسش ميكنم

اين عشق پابرجا ميمونه حتي اگه بعضيا بخاطر خوشحاليمون  ازدرون بسوزن

تاريخ دو شنبه 8 مهر 1392برچسب:,سـاعت 22:53 نويسنده deltang| |

باز شارژ نتموم ت شده متاسفانه

یزدانم5مهر بازم زنگید

خداییش خیلی روز باحالی بود داستانش باحاله

من ی جایی بودم ک ایرانسل انتن نمیداد شبش گریه میکردم نکنه

عشقم زنگ بزنه ومن نتونم باهاش حرف بزنم

همونموقع ب نوا گفتم من همرامو روشن میکنم  ایرانسلمو دایورتمیکنم روگوشیت یزدان زنگید

بگو بزنگه همراه اولم

فرداش ک یزدان میزنگه و دایورت بوده نوا برمیداره اونم فک میکنه مزاحمیه

اخه شمارشو نمیشناخته

هنوز یزدانم حرف نزده شروع کرده بدوبیراه

یزدانم هم بیچاره ترسیده بوده و میگفته این محدثه ست اینارو بم میگه

ک تااسممو میگه نوا دیگه مغزش پیستون پوکونده هنگ میکنه اونموقع میفهمه

چ سوتی داده بعد بهش میگه ک همرامو بگیره

ک بعد ب خودم زنگید وی عالمه حرف زدیم الهی دورش بگردم

سرماخوردگیشم بدتر شده بود

سرفه ک میکرد قربون صدقه ش میرفتم میگف لوسم نکن انقد من باید ترو لوس کنم ن تو منو

فقط15روز دیگه مونده ک بیخبری تموم شهبعدش دیگه بقول یزدان باهرچی فاصله ست خدافظی میکنم

اون جونمه بخدا خیلی دوسش دارم بی اندازه

هرشب با خیال یزدان خوابیدن رو خیلی دوس دارم

وامید دارم ک ی روزی باهم زیر ی سقف زندگی کنیم

بقول یزدان چ کیفی میده واییییییییییییی

تاريخ یک شنبه 7 مهر 1392برچسب:,سـاعت 11:19 نويسنده deltang| |

الهي دورش بگردم زنگ زد...

اما ن يزدان ميتونس زياد حرف بزنه ن من

لعنت ب اين شانس

قربونش بشم بااين هواي بد دوساعت راه كوبيده ك بياد زنگ بزنه

من فقط غر زدم اخه دلم پربود

اخرشم ك گريه م گرف

الهي دورش بگردم الان چقد ناراحته بخاطر من

خيلي دختر خودخواهي ام

نميتونم بابت اينكه زنگ زده خوشحالي كنم اخه ناراحت كردم نفسمو

گف هوا خيلي بده نميشه ازكوه بيام پايينو زنگ بزنم اگه دير كردم نگرانم نشو

وقتي گريه م گرف گف هرجوره تا س روزه ديگه ميزنگم

كاش مانعش ميشدم همونموقع

ديوونه م

اصن نميدونم دارم چكار ميكنم

عزيز دلم سرماهم خورده بود...

كاش منصرف شه ونياد اين همه راه تو اين هوا ك زنگ بزنه

عوض اينكه من دلداري بدم يزدان دلگرمم كرد

خيلي خودخواهم من

الهي دورش بگردم

فك نكنم وقت كنه ب خونشون زنگ بزنه

چون جاش با من حرف زد

الهي فداش بشم...

تاريخ چهار شنبه 3 مهر 1392برچسب:,سـاعت 18:10 نويسنده deltang| |

دلم اغوشتو ميخواد

حوصله كسيو ندارم حتي فك كنم نواروهم باحرفم رنجوندم

الان دلم ميخواد مثه وقتايي ك هستي بگم بيام بغلت؟

تو هم باشوق بگي بدو بغلم بينم

ميدونم ميگذرن اما يزدان خيلي سخت ميگذره

الان دلم ميخواد پيش تو باشم وتموم دنيام فقط ابعاد اغوش تو باشه

يزدانم طاقتم سرم اومد زودتر برگرد..

تاريخ سه شنبه 2 مهر 1392برچسب:,سـاعت 21:31 نويسنده deltang| |

دلتنگم

ناراحتم

زود گريه م ميگيره

بي قرارم

عصبيم

حسرت دارم

بهوونه ميارم

اما اميدوارم هستم

يزدانم خيلي دلم تنگ شده

خيلي

تاريخ سه شنبه 2 مهر 1392برچسب:,سـاعت 19:26 نويسنده deltang| |

خيلي دلم تنگ شده

خيلي

 

تاريخ دو شنبه 1 مهر 1392برچسب:,سـاعت 22:56 نويسنده deltang| |

miss-A