ღ♥ღتو نوبرانه ی یک عمر انتظار منیღ♥ღ

تنها برای تو

سلام،خیلی وقته نیمدم بنویسم اخه خوابگاهم الانم اومدم کافی نت...یزدان گفت یکم میاد ولی 17اومد اولش ک اصن تحویل نمیگرفت میخواست ک همدیگه رو فراموش کنیم اما این اصلا امکانپذیر نیست...اونشب من عین ی مرده بودم بچه ها باهم حرف میزدن اما من توانایی جواب دادن ب اونا رو نداشتم ک بگم چمه...این وسط محدثه رواعصابم خوب راه رفت میفهمیدم بعد این همه مدت اومده پیشم برای گفتن چیییی...خوشبختانه من اصن زبونم باز نمیشد ی کلمه حرف بزنم سرمو ک تکون میدادم اشکام میریخت...نگاهم ب گوشیم بود ک بهم اس بده حتی اگه سردباشه...تواون اوضاع بود ک مجبور شدم ب نوا بگم چیشده...نوا گفت ازعلاقه زیاده یکم دیگه طاقت نمیاره اس میده اما نداد حرفام اصن یزدانمو قانع نمیکرد...نوا اس داد گفت درچ الی گفتم نوا دیگه نگرانم نشو هرچیم شد...دیگه کاری ازدستم برنمیاد...ب زور مجبورم کرد شماره یزدانو بش بدم بالاخره یزدان فهمید ک چ حالیم...چ روزای بدی بود اون س روز ک یزدان اینجوری شده بود...نمیدونم کی میشه بیاد اینارو بخونه...ولی یزدانم تورودوس دارم...

ازاینکه س ماه اضاف خدمت خورده خیلی ناراحت شدم اونشب ک بم گفت اصن نتونستم بخوابم...هنوز نیومده هم رفت...اما گوشیشو برد بماند ک چجوری سرکارم گذاشت...الانم میتونم هرروز ازش باخبرشم...خدایا واقعا شکرت ولی دعا میکنم ک گوشیشو نگیرن...عصری گفت ک اس میده...بخدا ازدیشب تاحالا دلم براش تنگ شده...راستی ایندفه خوشبختانه غیر اون دعوای اولی زیاد نزدیم توسرهم...ب قول یزدان زشته ما انقد همو دوس داریم انقد دعوا کنیم...قربونش برم من...



نظرات شما عزیزان:

d
ساعت13:26---28 خرداد 1392
سلام خواهش راستی فراموش کردم بگم وبت خیلی قشنگه !

اما.............

اره شاید به من ربط نداشته باشه راست میگی یا شاید هم کار دل باشه نمیشه کاریش کرد !خلاصه مرسی


omidreza love
ساعت7:15---27 خرداد 1392
عزیزم فونتت بسیار و خیلی عالی تر از قبل شده!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





تاريخ شنبه 28 ارديبهشت 1392برچسب:,سـاعت 11:53 نويسنده deltang| |

miss-A