ღ♥ღتو نوبرانه ی یک عمر انتظار منیღ♥ღ
تنها برای تو
نظرات شما عزیزان:
سلام....
از دیروز دیگه دفتر باز شده بایزدان میریم دفتر البته یزدان بیشتر وقتا دنبال کارای اولیه س
خریدا و بنرو ....
یزدان خیلی واسش سخته تو این گرما روزه بگیره
امروزم خیلی تشنه ش شده
دیشب یزدان خسته بود زودی جاشو انداختم نویدم تو اون اتاق پای کامپیوتر بود
همیشه عادت دارم کنارش دراز بکشم تا وقتی ک خوابش برد برم بخوابم اما دیشب یهو دلم بشدت درد اومد
اصلا نمیشد تکون بخورم یزدانم میگف بریم دکتر منم گفتم صبر کن اگه تا دوساعت دیگه خوب نشد بریم
دیگه نفهمیدم چجور خوابم برد ساعت 3پاشدم دیدم همونجا خوابم برده
موقع سحری خوردنم هنوز درد میکرد دیگه پانشدم فقط اب خوردم
صبح ک پاشدیم ساعت 9بود ک سریع رفتم دفتر یزدانم رف بنر رو بیاره
الانم عشقم خوابیده
دعا کنید ک کارمون بگیره
منم اپم
miss-A |